هفته دربی
بعد از دو روز استراحت، تمرینات تیم اصلی، عصر سه شنبه آغاز خواهد شد. مردان گواردیولا، آماده می شوند تا در دربی بارسلونا، به مصاف تیم رقیب شهر، اسپانیول بروند. بعد از بازی با اسپانیول، مردان بارسا، باید آماده سیل مسابقه ها باشند. 7 مسابقه در سه هفته.
شنبه آینده، بارسا، اولین بازی از هفت بازی آینده، که در مدت سه هفته انجام خواهد داد، را مقابل اسپانیول برگزار خواهد کرد. بعد از بازی دربی، بارسا در روز سه شنبه، 6 اسفند، در لیگ قهرمانان به مصاف المپیک لیون خواهد رفت. اتلتیکو مادرید، اتلتیک بیلبائو و آلمریا در لیگ، به علاوه بازی های برگشت در جام حذفی و لیگ قهرمانان، مقابل مایورکا و لیون، از دیگر بازی های بارسا در این سه هفته هستند.
استراحت و بازگشت به تمرین
بازیکنان در چهار هفته آینده، استراحت کمی خواهند داشت، بخاطر همین، پپ گواردیولا، بعد از بازی با بتیس، به بازیکنانش دو روز استراحت داد. بازیکنان از ساعت 20:30 سه شنبه، تمرینات خود را در سیداد دپورتیوا، از سر خواهند گرفت.
تمرینات صبح
از روز چهارشنبه به بعد، تمام تمرینات، صبح ها برگزار خواهد شد. از روز چهارشنبه به بعد، تمام تمرینات، ساعت 13:30، در سیداد دپورتیوا، دنبال خواهد شد.
تمرین شنبه
طبق معمول، پپ گواردیولا، ترکیبش را در آخرین تمرین قبل از بازی، مشخص می کند. آخرین تمرین، شنبه ظهر، در نیوکمپ برگزار خواهد شد.
غیر قابل مهار
بارسا بعد از دربی روز شنبه، مقابل اسپانیول، باید روز سه شنبه، در لیگ قهرمانان، با المپیک لیون روبرو شود. بارسا، روز یکشنبه، ساعت 14، در سیداد دپورتیوا تمرین خواهد کرد و آخرین تمرین قبل از عزیمت به لیون را در روز دوشنبه انجام خواهد داد. بارسا در لیون، ساعت 9 شب دوشنبه، در استادیوم ژرلان تمرین خواهد کرد.
بازی های آینده
3 اسفند: بارسا – اسپانیول (لیگ)
6 اسفند: لیون – بارسا (لیگ قهرمانان)
11 اسفند: اتلتیکو مادرید – بارسا (لیگ)
14 اسفند: مایورکا – بارسا (جام حذفی)
18 اسفند: بارسا – اتلتیک بیلبائو (لیگ)
21 اسفند: بارسا – لیون (لیگ قهرمانان)
25 اسفند: آلمریا – بارسا (لیگ)
وصیت نامه کورش کبیر چاپ
تاریخ : سه شنبه 29 بهمن ماه سال 1387
فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشتهام. من آن را با نشانههای آشکار دریافتهام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بختیار بودهام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوانترم. من دوستان را به خاطر نیکوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیدهام. زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز میگذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر میگذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب. در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست. باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد. من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم که آزمودهتر است کشور را سامان خواهد داد. فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پروردهام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند. تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند . هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد. از کژی و ناروایی بترسید. اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد. من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم. نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود. به نام خدا و نیاکان درگذشتهی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. پیکر بیجان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که اینهمه چیزهای نغز و زیبا میپرورد آمیخته گردد. من همواره مردم را دوست داشتهام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت میبخشد آمیخته گردم. هماکنون درمی یابم که جان از پیکرم میگسلد ... اگر از میان شما کسی میخواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید. زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد. چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود. از همه پارسیان و هم پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند. به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.